English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 89 (6546 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
the a party U مدعی خصم
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
claim U مدعی به مطالبات ادعا کردن
claimed U مدعی به مطالبات ادعا کردن
claiming U مدعی به مطالبات ادعا کردن
claims U مدعی به مطالبات ادعا کردن
demur U در CL حالتی است که مدعی علیه
demur U ایراد میکند که مدعی یا ادعای وی شرایط قانونی لازم را فاقد است . دراین حالت موضوع به دادگاه احاله میشود که تصمیم بگیرد که اصولا" خوانده ملزم به پاسخگویی دعوی هست یانه
demurred U در CL حالتی است که مدعی علیه
demurred U ایراد میکند که مدعی یا ادعای وی شرایط قانونی لازم را فاقد است . دراین حالت موضوع به دادگاه احاله میشود که تصمیم بگیرد که اصولا" خوانده ملزم به پاسخگویی دعوی هست یانه
demurring U در CL حالتی است که مدعی علیه
demurring U ایراد میکند که مدعی یا ادعای وی شرایط قانونی لازم را فاقد است . دراین حالت موضوع به دادگاه احاله میشود که تصمیم بگیرد که اصولا" خوانده ملزم به پاسخگویی دعوی هست یانه
demurs U در CL حالتی است که مدعی علیه
demurs U ایراد میکند که مدعی یا ادعای وی شرایط قانونی لازم را فاقد است . دراین حالت موضوع به دادگاه احاله میشود که تصمیم بگیرد که اصولا" خوانده ملزم به پاسخگویی دعوی هست یانه
actor U مدعی
actors U مدعی
suitor U عرضحال دهنده مدعی
suitors U عرضحال دهنده مدعی
public prosecutor U مدعی العموم
public prosecutors U مدعی العموم
adversaries U مدعی متخاصم
adversary U مدعی متخاصم
pursuer U مدعی
pursuers U مدعی
contender U مدعی دربرابر قهرمان
contenders U مدعی دربرابر قهرمان
maintain U حمایت کردن از مدعی بودن
maintained U حمایت کردن از مدعی بودن
maintains U حمایت کردن از مدعی بودن
know it all U مدعی علم الیقین
know-it-all U مدعی علم الیقین
know-it-alls U مدعی علم الیقین
professed U متعهد مدعی
professed U مدعی مقر به
Attorney General U مدعی العموم
Attorneys General U مدعی العموم
attorney U مدعی
attorneys U مدعی
defendant U مدعی علیه
defendants U مدعی علیه
respondent U مدعی علیه
respondents U مدعی علیه
pretender U مدعی تاج وتخت
pretender U مدعی من غیر حق
pretenders U مدعی تاج وتخت
pretenders U مدعی من غیر حق
complainant U عارض مدعی
complainants U عارض مدعی
claimant U مدعی
claimant U طلب کننده مدعی
plaintiff U مدعی
plaintiffs U مدعی
assertive U مدعی
accuser U مدعی
accusers U مدعی
asserter U مدعی
attorneygeneral U مدعی العموم
attorneygeneralship U مدعی العمومی
defense U دفاع مدعی علیه در مقابل ادعای مدعی
dirctor of public prosecutions U مدعی العموم
public prosector U مدعی العموم
elegit U حکم تامین مدعی به
encumbrancer U مدعی ملک
he claims to U او مدعی است که
letter of attorney U مدعی
levy a sum on a person's property U به منظور تامین مدعی به دارایی کسی را توقیف کردن
libelee U مدعی علیه شخص مورد افترا
libellee U مدعی علیه شخص مورد افترا
lord a U مدعی العموم
maintainer U مدعی
nemo potest esse simul actor et judex U هیچ کس نمیتواند در ان واحد قاضی و مدعی باشد
object of claim U مدعی به
object of claim U مدعی به متنازع فیه
pretendant U مدعی
prosecuting attorney U مدعی العموم
put in a claim for something U مدعی مالکیت چیزی شدن
relator U مدعی خصوصی
remedy sought by plaintiff U مدعی به
replication U جواب خواهان به دادخواست مدعی در دعوی
right of begin U حق مدعی در اغازبیان ادعا در محکمه
rightful claimant U مدعی محق
state attorney U نماینده دولت در دادگاه مدعی العموم استان یاکشور
state's attorney U نماینده دولت در دادگاه مدعی العموم استان یاکشور
the burden of proof rests with U اثبات ادعا بر عهده مدعی است
venire facias tot matrons U دستور تشکیل هیات منصفهای از زنان برای زنی که مدعی ابستنی است
plaintiff U مدعی [قانون]
complainant [British E] U مدعی [قانون]
pursuer [Scottish English] U مدعی [قانون]
claimant [arbitration proceedings] U مدعی [قانون]
petitioner [divorce proceedings] U مدعی [قانون]
Partial phrase not found.
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com